خشكسالي از نگاهي ديگر

آنچه انگيزه اين سفر شد يك اقدام احساسي صرف به منظور تسكين آلام در سوگ نشستگان آب نبود. اگر چه ناخودآگاه وقتي پاي درد دل تك تك كساني كه مستقيماً از اين پديده زيان ديده بودند مي‌نشستي گاهي دلت مي‌خواست براي تسكين آلام ودردهايشان اشك بريزي.


حالا آدمها به جاي خود ، آنها پاي رفتن دارند آنها مي‌توانند در نهايت ناچاري مهاجرت كنند، كاري كه بسياري كردند و باعث شدند من و تو در عمق حتي شلوغ‌ترين و دورترين شهرها عواقب و هزينه‌هايش را بپردازيم.
دلم براي درختان لرزيد كه شاخه‌هاي سبز و خشكشان را با هم به عنوان شاهدي بر تشنگي و احتضار، در معرض ديد آسمان آفتاب زده گرفته بودند درختاني كه فنا، سرنوشت محتوم آنهاست. درختاني كه پاي در خاك دارند و محكوم به ماندن و فنا و نابودي هستند بگذريم. بايد بگذريم تا به هدف سفر بپردازيم چرا كه هدف رفتن و نوشتن و قلم زدن در سوگ و فقدان نبود اگر چه ديدن درختان خشك دو سوي جاده‌ها و تشنگي و خشكي بندسارها و ... كه همگي روزگاري منابع غني تأمين معاش مردم اين سرزمين بوده‌اند مسأله‌اي است كه ناخودآگاه روحت را مي‌آزارد.


با اينحال مسافران به عمق فاجعه (نامي كه براي اين سفر انتخاب شد) شعارشان شناخت ابعاد قابل تأمل اين پديده براي دستيابي به مرهمي بود كه اين بيمار محتضر را از مرگ حتمي برهاند. چرا كه تجربه ثابت كرده است يافتن راه حل و ارائه آن به صورت يك جانبه و ابلاغ صرف از بالا به پايين و از پشت ميزها و دربهاي بسته بدون در نظر گرفتن نقش مردم، تبعات و نظرات بوميان و دست‌اندركاران نه تنها كارساز نيست بلكه حتي با وجود داشتن بنيانهاي قوي عملياتي باز هم به دليل نديده گرفتن سهم تأثيرگذار بوميان و روستائيان تنها در مرحله حرف و كاغذ مانده است.
علاوه بر اينكه برخي اقدامات (کانالهاواستخرهای بتونی) به صورت بي‌پايه و اساس انجام شده و از يكپارچگي خوبي نيز برخوردار نبوده و در زمان كوتاه و مانند يك مسكن داراي اثرات التيام‌بخشي جزئي بوده و به درمان ريشه‌اي و تأثيرگذاري قابل توجهي منجر نشده است.
بنابراين براي مقابله باآن بايد با يك برنامه‌ريزي هماهنگ و سازماندهي شده ميان تمامي گروههاي درگير و مسئول، به گونه‌اي پيش رفت كه هر كس قادر به تشخيص وظايف، تكاليف و امكانات خود بوده و به طور همزمان امكان مشاهده كل اقدامات انجام گرفته در اين راستا وجود داشته باشد.
چنانچه در جاي جاي اين سفر، هر جا كه از اقدامات صورت گرفته پرسيديم به كارهايي برخورديم كه فقط در سطح مانده مانند لايروبي قنوات و بهينه‌سازي مصرف آب و ... كه اگر چه هر كدام در جاي خود ارزشمند است اما جاي بحث و بررسي فراوانتري دارد.
با اين وجود به يك «چه بايد كرد؟» بر مي‌خوريم. سؤالي كه با نگاه به آينده واقعيت تأثيرات گذشته را مي‌پذيرد. سؤالي كه اكثر همكاران ما آنرا از خود، از مردم و از اعضاي شوراها پرسيدند.
براي پاسخ به اين سؤال بايد واقعيت خشكسالي، عواقب و تبعات و اثرات آنرا به درستي شناخت.
خشکسالی چیست ؟
خشكسالي يك پديده فراگير است كه براي بيش از نيمي از مردم جهان مطرح است. خشكسالي حالتي نرمال از اقليم است كه گر چه بسياري به اشتباه آنرا واقعه‌اي تصادفي و نادر مي‌انگارند اما اين پديده تقريباً در تمامي مناطق اقليمي روي داده و مشخصات آن از يك منطقه به منطقه ديگر متفاوت است. پديده‌اي كه علاوه بر تأثيرات فيزيكي و طبيعي بر جنبه‌هاي مختلف زندگي انسان تأثيرگذار است. از اين روست كه پديده‌ي خشكسالي معمولاً از جنبه‌هاي هواشناسي، هيدرولوژيكي و كشاورزي، اقتصادي و اجتماعي مورد مطالعه قرار مي‌گيرد.
از ميان افراد جامعه كه بدون شك همگان به طور مستقيم يا غير مستقيم تحت تأثير آثار و تبعات خشكسالي قرار مي‌گيرند، روستائيان و روستانشينان محجوب و صبور اين سرزمين سهم بيشتري را بنا به حكم پيوند اجتناب ‌ناپذير زندگي در طبيعت از آن خود كرده‌اند.
درانتظار سرنوشت !
آنچه در متون جامعه‌شناسي روستايي و فرهنگ روستا مطرح است اين است كه تقديرگرايي به عنوان روح قالب تفكر و كنش جامعه روستايي شناخته مي‌شود. اين رويكرد باعث مي‌شود در اكثر مواقع روستائيان تسليم آنچه رخ داده شوند و از انجام اقدامات مؤثر يا درخواست و پيگري باز مانند و اين ويژگي در مناطق محرومتري چون منطقه‌ي ما بيشتر از ساير مناطق به چشم مي‌آيد.
اگر چه برخي رفتارهاي روستائيان بر اين نظر صحه مي‌گذارد. اما وقتي از نزديك و بدون حضور هيچ مسئول و دولتمردي در ميانشان حضور يافتيم به اين باور رسيديم كه هنوز برخي اين پديده و اثرات آنرا به عنوان سرنوشت محتوم خود نپذيرفته و به دنبال راههاي براي برون رفت از وضع موجودند با وجودي كه بر خلاف اين رويكرد از گوشه و كنار از برخي ديگر شنيديم كه با  نااميدي مي‌پرسيدند اين كارها فايده‌اي هم دارد؟ يا مي‌گفتند خيلي‌ها آمده‌اند و رفته‌اند خيلي‌ها قول داده‌اند اما ... .
روستانشيناني كه در سايه ديوار كاهگلي روستا با تكيه بر عصاي دست خويش آينده‌اي مبهم و مضطرب را در ذهن تصور مي‌كنند آينده‌اي كه در پي امروز و گذشته‌اي بدون هيچ تأمين اجتماعي محكم و استواري مي‌آيد.
پيرمرداني كه سالها در زير آفتاب اين سرزمين در ميان گندم‌زارها و مزارع و گله‌ها و دامهاي خود زحمت كشيده‌اند و اكنون از كار افتاده و تكيه بر ديوار از مرگي مي‌ترسند كه در تنهايي به سراغشان آيد.
در ميان آنان پيرمردي بيش از همه جلب توجه كرد. نابينا بود. فرزندي نداشت. اطرافيانش آرام در گوشمان گفتند كه ديگران به او كمك مي‌كنند. شرمنده احسان و كرمشان شدم. آنها لقمه نان خويش را با هم قسمت مي‌كنند و ما در هياهوي شهر به هر قيمتي به دنبال سهم بيشتري مي‌گرديم حتي به قيمت له كردن خيلي‌ها در زير پاهاي خواسته‌هاي نامحدودمان.
كمي آن طرف‌تر زنان هم كه چون مردانشان به حضور تعدادي غريبه در روستا بيرون آمده بودند حرفهايي براي گفتن داشتند.
حضور زنان روستا در فعاليتهاي روستايي بدون هيچ چشمداشتي براي ما نامأنوس نيست. زنان روستا هم‌پا و دوشادوش مردانشان در همه امور كشاورزي و دامي علاوه بر انجام وظايف خانه‌داري و بچه‌ها سهيم بوده‌اند.
هنگام ورودمان آنها به گرمي از ما استقبال مي‌كنند. سفره‌شان پهن بود. هنوز خشكسالي مرام‌ها و عادات پسنديده‌شان را نخشكانده است.
يكي‌شان مي‌گويد: تو را به خدا كاري انجام دهيد. گفت: شوهرم از كار افتاده شده و فرزندانم هم رفته‌اند. خودم هم ديگر نمي‌توانم به تنهايي از عهده‌ كارهايم برآيم. نمي‌دانستم چه بگويم. كاش زمين دهان باز مي‌كرد و...
خدا را شكر كه مسئوليت من اكنون انعكاس اين دردهاست و من به جاي مسئولي تكيه بر صندلي رياستي نزده‌ام كه وظيفه‌ام در قوانين نوشته شده بايگاني خدمت به اين انسانهاي صبور و مججوب و قانع و سختكوش است.
كاش زمين دهان باز كند ...
در هنگام بازديد از روستا يكيشان كه 30 سال است شركت تعاوني نفت روستا را بدون هيچ عايدي و بيمه و پشتوانه‌اي اداره مي‌كند كاغذ نوشته بود به رسم وقتي كه مسئولين حضور مي‌يابند !
این مردم چه میخواهند ؟
براستي آيا اين مردم چه مي‌خواهند. مدام معناي كلمه توسعه در ذهنم تداعي مي‌شود. آيا ما در راه توسعه گام برمي‌داريم. آيا توسعه چيزي جز افزايش سطح رفاه و كيفيت زندگي در كنار رشد كمي به صورت مستمر و همگاني است؟
اين مردمان كه در هرجا احساس كرده‌اند بنا به حكم وظيفة ملي و شرعي از حفظ امنيت و درگيري با اشرار گرفته تا شركت در هر جا كه حضور ملي را طلبيده‌اند حاضر شده‌اند، آيا تافته جدا بافته‌اي هستند؟
خنده‌دار است كه از آنان از سطح رفاه و كيفيت زندگي سؤال شود وقتي در تأمين حداقل نيازهاي زنده‌مان و حق حيات با تمام توان ايستادگي مي‌كنند. آن پيرمرد روستايي نابينا فقط مي‌داند كه آسمان نباريده است و خشكسالي همه چيزش را از او گرفته است.
او نمي‌داند رفاه سالمند يعني چه؟ او نمي‌داند حق تأمين اجتماعي دارد. او نمي‌داند خانه سالمنداني هم هست كه بالاخره اگر چه جاي خوبي نيست اما شايد از مردن در انزوا و تنهايي بهتر است. او فرزندي ندارد كه بتواند هزينه‌هاي سالمنديش را تأمين كند. اگر چه او نيز سالمند است و اكنون با فرا رسيدن سن كهولت و تحليل قوا همچون سالمندان ثروتمندترين نقاط جهان احساس بي‌كفايتي مي‌كند. اما اين كجا و آن كجا.
توسعه؟
سخن از توسعه گفتيم. در ميان عوامل تهديد كننده‌ توسعه دو عامل فقر و تخريب منابع طبيعي بيش از ساير عوامل دستيابي به هدف كيفيت زندگي (هدف اصلي توسعه پايدار) را تحت تأثير قرار مي‌دهد.
آب يكي از منابع اصلي است كه توسعه پايدار بدون آن مقدور نيست و از عناصر پربهاي زيست محيطي است.
روستاها معمولاً در نقاطي پديد آمده‌اند كه منابع طبيعي، امكان زندگي با اسكان ثابت را براي انسانها فراهم آورده باشد كه در ميان عوامل متعددي چون آب و زمين، نقش آب بسيار اساسي‌تر است.
و همانطور كه امروز توليد آب و حفظ و حراست از منابع و ابزار توليد آن اصلي‌ترين اساس توسعه است، در گذشته اين سرزمين نيز توجه به فناوري دستيابي به منابع آب، يعني قنات جايگاه ويژه‌اي داشته است.
وجود قناتهاي فراوان كه در شهرها و روستاهاي ما با سابقه‌اي بيش از دو هزار سال نهادي از به زانو درآوردن طبيعت به دست تواناي انسان و همچنين دليلي بر تصرف صلح‌آميز طبيعت است خود، شاهدي بر اين ادعاست.
قناتهايي كه امروز گويي در حسرت تلاش شگفتي‌ساز پديد‌آورندگانشان در آرزوي دستيابي براي احياي خود با درخت و بوته و انسان در فرياد خشكسالي هم صدا شده‌اند. اما آيا صداي آنان را كسي شنيده است؟!
وآنگاه مقابله میکنیم ؟!
ما عادت كرده‌ايم هميشه فقط در برابر حادثه‌اي آني، زلزله گونه و با اثرات تنش‌زا شروع به انجام اقداماتي نمائيم كه در اكثر موارد فقط به اندازه مصرف يك داروي مسكن و مناسب و داراي برنامه‌ريزي اساسي در مورد پديده‌اي مثل خشكسالي كه آرام و كم‌كم در پيكره حيات منتشر مي‌شود و علاوه بر آن قابل پيش‌بيني هم هست و اين پيش‌بيني با برنامه درست امكان پيشگيري از خيلي تبعات آن را مي‌دهد غافل مانده‌ايم و زماني متوجه آن مي‌شويم كه ديگر توليدي صورت نمي‌گيرد، حيوانات گرسنه‌ي نيازمند خوراك و علوفه يكي‌يكي جان مي‌سپارند.
 درختان يكي‌يكي مي‌خشكند و دردناكتر از همه اينها بسياري از اثرات عميق آن بر بهداشت عمومي و سلامت كل افراد جامعه و نه فقط روستانشينان، اشتغال و بيكاري، سطح زندگي و بسياري از تأثيرات اجتماعي آن رخ مي‌نمايد و آن موقع اگر هم تلاشي صورت گرفت و اقدامي شد اغلب در مدت زمان كوتاهي به دست فراموشي سپرده شده است.
 گويي يا به آن عادت كرده‌ايم و آنرا به عنوان زخمي چركين بر پيكره اجتماع پذيرفته‌ايم يا آنقدر به اين در و آن در زده‌ايم كه مرهمي بر آن نيافته‌ايم  و خسته و نااميد پيكر اجتماع خود را به او سپرده‌ايم تا چركش و عفونتش كم‌كم در تمامي اعضا و اندامها پخش شود.
مرهمی باید ...
اما باور ما اين است كه مي‌شود كاري كرد. آنچه راهگشاست كنار گذاشتن كليشه‌هاست و مرور راههايي كه رفته و به مقصد نرسيده و مطالعه راههايي كه ديگران رفته‌اند و به مقصد رسيده‌اند و انجام پژوهش آن هم به طور كاربردي (حلقه مفقوده بسياري از مشكلات ما) و انجام يك حركت مداوم و هماهنگ و سيستماتيك و بررسي جامع اثرات آن با در نظر گرفتن توان حتي آن زن روستايي كه در زير بار اين فشار كمر خم نموده است. جوانان كه جاي خود دارند. راستي جوانان كجا بودند.
در طول سفر و در روستائي كه رفتيم به  جز معدودي از مردم كه از آن تعداد هم فقط عده‌اي ساكن روستا بودند و بقيه تعطيلات را به ديدن پدر و مادر خود آمده بودند، جوان ديگري حضور نداشت.
جوانان کجا رفته اند ؟!
راستي جوانان روستايي كجا بودند؟ همه در پاسخ اين سؤال يكصدا گفتند آنها در پي قهر طبيعت و براي دستيابي به زندگي برتر بار سفر بسته و كوچيده‌اند و اكنون هر كدام در شهري ساكن‌اند. اگر چه به تصريح پيرزن و پيرمردي كه از آنان در مورد اعتياد و جوانان روستا پرسيدم هيچ جوان معتادي در روستا نبود اما يك نظر فراگير نيست چرا كه اغلب زاغه‌نشينان و حاشيه‌نشينان شهرها جواناني هستند كه بر اثر خشكسالي كوله‌بار مهاجرت بسته‌اند و بخش اعظمي از آنان اكنون درگير مسائلي هستند كه براي حل آن به چندين برابر هزينه‌هاي دولتي و غير دولتي نياز است.
هزينه‌هايي كه خواه ناخواه بر همه ما به عنوان عضوي از اعضاي جامعه تحميل مي‌شود و حال سؤال اين است كه آيا صرف اين هزينه‌ها به شكل هدفمند، درست و با برنامه‌ريزي در راستاي توليد، آموزش و نگاه داشتن جوانان در روستاها بدون پرداخت هزينه‌هاي غيرقابل جبران اجتماعي، مقرون به صرفه‌تر نيست؟
ما باورمان اين است كه مي‌شود كاري كرد. اجداد ما فلات ايران را نه با زور و جنگ و خونريزي كه با تكيه بر نيروي هوش و بازوي خوي از آن خود كرده‌اند. آنها به درستي مي‌دانستند كه نبايد تسليم طبيعت و سختي‌هاي آن شد. چرا ما بعد از چندين هزار سال زندگي و بهره‌برداري از اين ميراث ماندگار تسليم شويم.
آيا ايجاد كارگاه‌ها و شغلهاي متناسب يا ارائه محصولات نيازمند كمتر به آب يا راهكارهاي ديگر را آزموده‌ايم يا اگر آزموده‌ايم از نتايج آن بازخورد گرفته‌ايم؟
آري همانطور كه اشاره شد بررسي همه جانبه آثار و عوارض خشكسالي مخصوصاً در بعد اجتماعي، غير قابل اندازه‌گيري، پنهان و بسيار پرهزينه تراز ساير جنبه‌هاي آن است به طوري كه مي‌تواند به طور جدي به عنوان عاملي بر سر راه توسعه باشد.
از طرفي استعداد و فراگيري از ويژگيهاي مهم و اساسي توسعه بوده است به اين معني كه همه افراد بايد به طور يكسان از خدمات اجتماعي و رفاهي استفاده كنند و اين در حالي است كه پديده خشكسالي نيز بر عمق اين عدم توازن افزوده و منجر به مهاجرت بي‌رويه روستانشينان مخصوصاً جوانان براي دستيابي به امكانات زندگي و رفاهي بيشتر شده است.
اگر چه با توسعه علم و صنعت و گذار از زندگي سنتي به مدرن، مهاجرت بخش اجتناب‌ناپذيري از توسعه شده است اما عدم توازن آن منجر به عدم تعادل در بافت جمعيتي شهرها و بروز مشكلات فراوان شده است.
جوان روستايي اين حق را براي خود قائل است كه زندگي مطلوبي برگزيند و هيچ كس نمي‌تواند او را از اين حق محروم سازد.
بنابراين دولت موظف است براي كساني كه مايل به سكونت در روستا هستند امكان اشتغال و برخورداري از سطحي از خدمات اجتماعي و رفاهي را فراهم كند و اين امر بدون كمك گرفتن و همراه ساختن همگان مخصوصاً روستائيان امكان‌پذير نيست و آنچه در تمام طول اين13 ساعت در آفتاب سوزان تيرماه در ذهنم مي‌چرخيد اين بود كه:


اگر چه آب معناي تشنگي است اما براي رسيدن به فردايي بهتر بايد از روي مانع خشكسالي با دانش و مهارت عبور كرد.

خبر:حسين اميري- فاطمه پيرنهاد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: یک شنبه 26 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط محمود اميري

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 187
بازدید ماه : 185
بازدید کل : 14980
تعداد مطالب : 129
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1

خطاطي نستعليق آنلاين